پایان خونین یک رابطه نامشروع؛ راز ناپدید شدن دختر تهرانی با کشف جسد سوخته برملا شد
خبر داغ حوادث امروز، اواخر تابستان سال قبل بود که خانواده دختر نوجوانی به نام شیدا با نگرانی و اضطراب به پلیس آگاهی مراجعه کردند و از ناپدید شدن ناگهانی فرزندشان خبر دادند. دختری که طبق گفته خانواده‌اش، هیچ‌گاه بی‌خبر از خانه دور نمی‌ماند.
خانواده شیدا در گزارش ابتدایی خود اظهار کردند:«شیدا همیشه ما را در جریان رفت و آمدهای خود به خانه قرار می داد.امکان نداشت که او بی‌خبر از ما جایی برود اما حالا نه تنها به خانه برنگشته بلکه حتی ما نمی‌دانیم که او کجاست.»
در حالی که پیگیری‌های ماموران پلیس آگاهی برای یافتن ردی از شیدا ادامه داشت در حاشیه شهر تهران جسد سوخته دختر نوجوانی کشف شد که مشخصات ظاهری آن با آنچه خانواده شیدا اعلام کرده بودند تطابق داشت.به این ترتیب هویت جسد کشف شده از سوی خانواده مقتول که به طرز فجیعی به قتل رسیده بود تائید شد و در ادامه رسیدگی به ماجرا وارد فاز جنایی شد.
نخستین تحقیقات
در نخستین گام از تحقیقات، بازبینی تصاویر دوربین‌های مداربسته اطراف محل کشف جسد در دستور کار قرار گرفت. در اطراف محل کشف جسد تصویر مرد موتور سواری به دست آمد که در آن حوالی پرسه زنی می‌کرد.در حالی که نوک پیکان اتهام به سمت این موتورسوار چرخیده بود با شناسایی پلاک موتورسیکلت این فرد نیز شناسایی و دستگیر شد.
در نخستین بازجویی، متهم به نام هومن 25 ساله در اولین مواجهه با ماموران پلیس به ارتکاب قتل اعتراف کرد. با طی روال قانونی در پرونده، متهم همچنین صحنه جنایت را بازسازی کرد.با صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
ماجرا چه بود؟
در نخستین جلسه دادگاه، پدر و مادر داغ‌دیده شیدا با چشمانی اشک‌بار تقاضای قصاص برای قاتل دخترشان را مطرح کردند. آن‌ها همچنین از هومن به‌دلیل رابطه نامشروع با دخترشان شکایت کردند و گفتند:«متهم از مدتی قبل با دختر ما ارتباط برقرار کرده بود اما ما هیچ‌وقت از این ارتباط خبر نداشتیم.شیدا اهل پنهان کاری نبود و حتما متهم او را اغفال کرده بود که دخترمان با او وارد رابطه شده و این موضوع را از ما مخفی کرده بود.به همین دلیل از متهم بابت ارتباط نامشروع هم شکایت داریم.»
سپس نوبت به متهم رسید که برای دفاع از خود در جایگاه حاضر شود.او گفت:«مدتی قبل از طریق یکی از دوستانم به نام حامد با شیدا آشنا شدم.من خیلی به او علاقه پیدا کرده بودم و گمان می‌کردم که او نیز به من علاقه دارد.روز حادثه ما با هم به حاشیه شهر رفتیم.
آن روز حال روحی شیدا خوب نبود و وقتی از او علت این حالش را جویا شدم گفت که حامد زندان افتاده و به خاطر او ناراحت است.آنجا بود که فهمیدم شیدا بیشتر از من به حامد علاقه داشته و به او گفتم اگر حامد الان از تو دور است در عوض تو من را داری و خیلی هم به تو علاقه دارم.»
متهم در ادامه گفت:«شیدا در برابر ابراز علاقه‌ام به من اهانت کرد و گفت تو در بهزیستی بزرگ شده‌ای و بی‌خانواده‌ای. من به شدت خشمگین شدم و با سنگ به سرش ضربه‌ای زدم.من نمی‌خواستم او را بکشم اما وقتی غرق در خون روی زمین افتاد از ترسم جسدش را آتش زدم تا راز جنایت فاش نشود.»
در آخرین جلسه رسیدگی قضات دادگاه از متهم در مورد رابطه نامشروع با شیدا سوال کردند که او گفت:«من و شیدا با توافق و میل خودش با همدیگر رابطه داشتیم و هیچ اغفال و فریبی از سوی من در کار نبود.»
رای پرونده بعد از مشورت قضات صادر شده و به طرفین ابلاغ خواهد شد.
