قتل خانوادگی؛ اعترافات یک مرد میانسال:میخواست مادرش را بزند؛ کشتمش!

قتل پسر معتاد به دست پدرش یکی از موضوعات پر تکرار پروندههای جنایی سالهای اخیر است. زندگی با فرزندی که گرفتار دام اعتیاد شده و در پی آن دست به دزدی و خلاف و شرارت میزند برای پدر و مادر سخت است. اینکه اعتیاد چه بر سر خانواده میآورد که پدری خواسته و ناخواسته دست به قتل پارهتن خود میزند ریشههای فرهنگی و اجتماعی عمیقی دارد که شاید بررسی آن از منظر آسیبشناسی اجتماعی به هدف کاهش جرم نیاز به مطالعه و تحقیقات گستردهای داشته باشد. اما آنچه در این گزارش میتوانیم به آن بپردازیم جمعآوری نمونههای مشابه پروندهای است که روز گذشته در دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی شد.
قتل پسر معتاد بعد از حمله به مادرش
اوایل سال 1403 بود که صدای فریاد و درگیری از یکی از خانههای واقع در محلههای جنوب شهر تهران برخاست. وقتی همسایهها دقایقی منتظر خاموش شدن صدای دعوا شدند اما خبری از فروکش کردن خشم اهالی خانه نشد خیلی زود موضوع را به مرکز فوریتهای پلیس 110 اطلاع دادند. وقتی ماموران کلانتری سر رسیدند با بدن مجروح پسر 30 سالهای به نام فرزاد روبهرو شدند که مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته بود.
بلافاصله موضوع به مرکز فوریتهای پزشکی اورژانس کشور نیز اطلاع داده شد و فرزاد توسط امدادگران راهی بیمارستان شد اما در مسیر انتقال به بیمارستان فرزاد به دلیل شدت جراحات وارد شده جان خود را از دست داد. به این ترتیب رسیدگی به این موضوع وارد فاز جنایی شد و تحقیقات برای رازگشایی از ماجرا آغاز شد. در همین حال پدر فرزاد به ماموران جنایی اقرار داشت که عامل وارد کردن ضربات مرگبار به فرزند خودش است.
بنابراین مرد میانسال به اتهام قتل پسر خود بازداشت شده و در تحقیقات ابتدایی انگیزه خود از این اقدام جنایتکارانه را درگیری خانوادگی به خاطر اعتیاد فرزاد عنوان کرد.با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران رفت و متهم در دفاع از خود ادعا کرد چاقو از دست او ناخواسته به بدن فرزندش اصابت کرده و موجب مرگ او شده است.
قضات دادگاه بعد از بررسی محتویات پرونده متهم را از اتهام قتل عمدی تبرئه کردند. اما رای صادر شده توسط قضات دیوانعالی کشور نقض شد و به این ترتیب متهم بار دیگر در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. این در حالی بود که مادر فرزاد به عنوان ولی دم پرونده با اعلام گذشت از خون فرزند خود نسبت به همسرش رضایت داده بود.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی مادر فرزاد گفت:«من یک مادر هستم و دلم نمیخواست فرزندم بمیرد.اما فرزاد انسان مفیدی نبود و برای من و پدرش آرامش و آبرو نگذاشته بود.او اعتیاد شدید داشت و برای تامین هزینه مواد مخدر خودش جان ما را به لبمان رسانده بود و هر روز با دعوا و درگیری از ما میخواست که به او پول بدهیم. هر قدر با او حرف میزدیم اصلا توجهی به حرفهای ما نمیکرد و هر روز با رفتارش ما را آزار و اذیت میکرد. من شاهد هستم که در درگیری روز حادثه هم همسرم مقصر نبود برای همین شکایتی از او ندارم و از خون پسرم میگذرم.»
سپس نوبت به پدر فرزاد رسید که به اتهام مباشرت در قتل عمدی پسرش از خود دفاع کند و متهم گفت:«در خانه ما همیشه جار و جنجال بود.روز حادثه باز هم فرزاد به خاطر تامین پول مواد مخدر با مادر خودش درگیر شده بود.در ابتدا من وارد دعوای آنها نشده بودم اما یکدفعه دیدم که فرزاد در اوج عصبانیت چاقویی برداشت و به سمت مادرش حمله کرد.من خیلی شوکه شده بودم و فکر میکردم اگر جلویش را نگیرم حتما به همسرم چاقو میزند.
برای همین ناخودآگاه برای او یک زیر پایی گرفتم که زمین خورد و چاقو از دستش افتاد.بعد سریع چاقو را برداشتم که دوباره آن را برندارد و کار دست خودش و ما ندهد.اما این بار وقتی فرزاد از جایش بلند شد به سمت خود من حمله کرد و با من دست به گریبان شد.در جریان درگیری من نفهمیدم چه شد که چاقو به گردن پسرم اصابت کرد.وارد شدن ضربه کاملا ناخودآگاه بود.»
قاضی گفت:«اما پزشکی قانونی تعداد ضربات وارد شده را 5 ضربه گزارش کرده و یکی از ضربات به ترقوه مقتول وارد شده است، چطور ممکن است که شما متوجه وارد شدن این ضربات نشده باشی؟» متهم گفت:«من اصلا متوجه تعداد ضربات نبودم و فکر میکردم فقط دو ضربه به بدن فرزاد وارد شده است.من قصد کشتن او را نداشتم.» بعد از اخذ دفاعیات متهم قضات دادگاه برای صدور رای به لحاظ جنبه عمومی جرم وارد شور شدند.
