تحلیل فیلم پیرپسر از منظر روانشناسی تحلیلی یونگ

پیرپسر یکی از پر بحث ترین فیلم های سینمایی دهه اخیر است که به سراغ روایتی رادیکال و ساختارشکن رفته است. در حالی که اکران این فیلم که تهیه کنندگی آن را حنیف سروری و بابک حمیدیان برعهده دارند از ۲۳ مهر در سینماهای ایران متوقف شد و هنوز وارد چرخه اکران آنلاین نشده است به صورت غیرقانونی منتشر شد. «پیر پسر» داستان دو برادر میانسال به نامهای علی و رضا (با بازی حامد بهداد و محمد ولیزادگان) را روایت میکند که با پدر قلدر و زورگویشان غلام (با بازی حسن پورشیرازی) در خانهای قدیمی زندگی میکنند. آنها درگیر فشارهای مالی و روانی فراوانی هستند تا اینکه ورود زنی به نام رعنا (با بازی لیلا حاتمی) باعث تشدید تنشها و آشکار شدن زخمهای پنهان خانواده میشود.
دکتر علی محمدزاده استاد تمام دانشگاه تبریز و متخصص روانشناسی بالینی در یک پست اینستاگرامی به تحلیل فیلم پیرپسر پرداخته است.
تحلیل فیلم پیرپسر از منظر روانشناسی تحلیلی یونگ
کلیدواژهٔ تحلیل روانی این فیلم را میتوان در مونولوگ شخصیت اصلی با این مضمون جستوجو کرد: مردی که هیچ قاعدهای را نمیپذیرد همچنان «پسر» است.
فیلم، روایت زندگی مرد میانسال در آستانه پیری با روحیهای پسرانه و نوجوانانه است که در میانهٔ بحران هویت قرار دارد؛ شخصیتی که در آستانهٔ سالخوردگی هنوز از پذیرش نقشهای پدرانه و اجتماعی سر باز میزند و در برابر قانون، نظم و مسئولیت مقاومت میکند. او در سطح روانشناختی میان دو نیروی متضاد درگیر است: «پیرمرد آگاه» و «پسر سرکش درون».
از منظر روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ و با در نظر گرفتن جنبههای آسیبشناختی شخصیت، میتوان محورهای زیر را در تحلیل او بطور خلاصه برجسته کرد:
۱. فروپاشی نقشها و ارزشهای دوران جوانی
در میانسالی، فرد درمییابد که اهداف مادی و اجتماعی دیگر او را ارضا نمیکند. مقاومت شخصیت اصلی در برابر درخواست پسرانش برای فروش خانه و تبدیل آن به آپارتمان، نمود آشکاری از این فروپاشی درونی است. او از سازگاری با ارزشهای نسل جدید امتناع میکند و در جملاتی چون «باید منتظر بمانی ببینی زندگی تو را به کدام سو میبرد» نوعی انفعال فلسفی و از دستدادن حس کنترل بر سرنوشت را بیان میکند؛ حسی که نشانهٔ بحران معنایی و پوچی در انتهای میانسالی است.
۲. ظهور سایه و میل به تخریب
در نظریهٔ یونگ، «سایه» بخش تاریک و سرکوبشدهٔ روان است که شامل پرخاشگری، تمایلات جنسی و میل به بینظمی میشود. در این فیلم، سایه علاوه بر خشونت و قتل های مکرر، در رفتارهای افراطی، بیبندوباریهای جنسی، و سوءمصرف انواع متنوعی از الکل و مواد آشکار میشود. شلختگی و نامرتبی در لباس پوشیدن به گونه ای که بخشی از شکم شخصیت اصلی دیده می شود و همینطور فضای نامرتب محل زندگی میل به بی نظمی ناشی از فشار سایه را برجسته می کند. پدر با پناه بردن به این رفتارها، از مواجهه با دردِ فروپاشی درونی میگریزد. درواقع، او با تخریب بدن و ذهن خود، سعی میکند صدای وجدان و اضطراب ناشی از بحران هویت را خاموش کند. این فرار از خود، شکلی از خودویرانگری ناخودآگاه است.
۳. رگههای شخصیت ضد اجتماعی و شکست در فردیتیابی
شخصیت اصلی در رفتار و منش خود نشانههای اختلال شخصیت ضد اجتماعی را دارد: بیتوجهی به قانون، لذتجویی آنی، فریبکاری، و ناتوانی در احساس همدلی. این ویژگیها زمانی شدت میگیرند که فرایند «فردیتیابی» در روان متوقف مانده باشد.
چنین فردی، در مواجهه با گذر عمر، به جای رشد درونی، دچار پسرفت روانی میشود .


