معرفی فیلم امروز | موردانتظارترین فیلمهای 2025؛ از بازگشت فرانکشتاین تا اسلحهها

معرفی فیلم امروز | سینمای ۲۰۲۵ قرار است یکی از متنوعترین و پرهیجانترین سالهای خود را تجربه کند؛ سالی که در آن بازآفرینی آثار کلاسیک در کنار ایدههای تازه و جسورانه قرار میگیرند. از نسخههای جدید و متفاوت «فرانکشتاین» که بار دیگر هیولای افسانهای را به پرده نقرهای بازمیگردانند، تا فیلمهایی مانند «اسلحهها» که با روایتهای مدرن و پرتنش، مخاطبان امروز را هدف گرفتهاند، طیفی گسترده از ژانرها و سبکها پیش روی علاقهمندان سینماست. این فیلمها نهتنها نوید سرگرمی و هیجان میدهند، بلکه میتوانند جهتگیریهای تازهای را در سینمای جهان رقم بزنند.
به گزارش فرارو؛ سال 2025 به پایان خود نزدیک میشود، سالی استثنایی برای سینمای جهان که اگر نام فیلمهای امسال را در یک سبد بریزید به راحتی میتوانید چندین اثر جذاب با بهترین کیفیت و در ژانرهای مختلف برای تماشا انتخاب کنید.
در ادامه نگاهی به پنج تا از بهترین فیلمهای ۲۰۲۵ از نگاه فرارو خواهیم داشت، از تریلر سیاسی گرفته تا داستانی عاشقانه و قصهای ترسناک.
فیلم سینمایی «فرانکشتاین»

این فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته «مری شلی» در سال ۱۸۱۸ است، با این حال «گیرمو دلتورو» به عنوان کارگردان وحشت را کنار گذاشته و تمرکز خود را روی تراژدی ماجرا قرار داده و پرسشی عمیق درباره معنای واقعی انسان بودن مطرح میکند. «ویکتور» با بازی «اسکار ایزاک» نابغهای خود شیفته که تلاش میکند زندگی بعد از مرگ را ببیند.
او میخواهد از سایه پدر مستبدش خارج شود و مرگ مادرش را جبران کند پس موجودی جدید خلق میکند. هیولا با بازی «جیکوب آلوردی» در این فیلم چهرهای تازه دارد که آن را از سایر آثار مشابه جدا میکند، هیولایی که تلاش میکند توسط دیگران پذیرفته شود اما با خشونت و نفرت انسانها روبرو میشود. در کنار بازی خوب بازیگران، کارگردانی نیز در بالاترین سطح قرار دارد که در نهایت تجربهای متفاوت از تماشای تراژدی ارائه میدهد.
فیلم سینمایی «مامور مخفی»

این فیلم در سال ۱۹۷۷ و در اوج حکومت نظامی برزیل روایت میشود؛ جایی که «آرماندو» با بازی «واگنر مورا» پس از درگیری با یک مقام فاسد به شهر رسیف، زادگاه خود در شمال شرق برزیل برمیگردد. او همسر خود را از دست داده و در این فرار فقط پسر کوچکش همراهش است، به همین دلیل هر لحظه تلاش میکند تا پیش از رسیدن دشمنانش فرزندش را به مکانی امن منتقل کند.
فیلم در ظاهر یک تریلر سیاسی اما به تدریج از کلیشههای معمول فاصله میگبرد و تبدیل به اثری روانشناختی درباره انسانهایی میشود که به خاطر ترس از هر چیز همیشه در سایه زندگی کردهاند.
فیلم سینمایی «نبردی پشت نبرد»

داستان در این فیلم در دو مقطع زمانی روایت میشود، ماجرا به ۱۶سال پیش برمیگردد، جایی که «باب» همراه همسرش برای ساخت آمریکایی بهتر با شروری به نام «لاک جاو» مبارزه میکرد، داستان بعد از مرور خاطرات کوتاه به دنیایی امروزی برمیگردد، دورانی که «باب» افسرده و شکستخورده از مبارزه با دخترش «ویلا» زندگی میکند.
قصه از جایی شروع میشود که «لاک جاو» دوباره ظاهر میشود و با دزدیدن دختر «باب» مبارزهای جدید با او آغاز میکند. «نبرد پشت نبرد» یک تریلر سیاسی جذاب از تاریخ آمریکاست درعین حال میتوان آن را اثری عمیقا انسانی دانست که مخاطب را وادار به دلسوزی برای کاراکترها به خصوص «باب» با بازی «دیکاپریو» میکند. در واقع این فیلم نه تنها سرگرم کننده بلکه ترکیبی هوشمندانه از طنز، سیاست و درام که تجربهای فراموش نشدنی هنگام تماشا رقم میزند.
فیلم سینمایی «ارزش احساسی»

ماجرا از جایی آغاز میشود که پدر «نورا» و «اگنس» با نام «گوستاو» بعد از سالها تصمیم میگیرد به خانه برگردد، مردی که روزگاری بهترین فیلمها را میساخت اما ۱۵ سال است که هیچ اثر قابل توجهی نداشته و خانه ترک کرده بود. او با فیلمنامهای در دست دقیقا زمانی که مادر خانواده مرده بود برمیگردد تا در همان خانه اثری خانوادگی بسازد.
ویژگی مهم فیلم که باعث شده در این لیست قرار گیرد، تمرکزی که روی روان کاراکترها دارد، «نورا» از اضطراب اجتماعی رنج میبرد، در حالی که پدر منبع اصلی رنج اوست، ساخت فیلم تبدیل به فرصتی شده تا آنها با لایههای پنهان شخصیتشان مواجه شوند و زمانی برای آشتی نیز پیدا کنند.
در واقع پدر قصد دارد با ساخت فیلم گذشته را اصلاح کند و آرامشی برای خود و دخترانش فراهم کند. فیلم «ارزش احساسی» نه تنها زخمهای گذشته اعضای یک خانواده را نمایش میدهد بلکه نگاهی متفاوت به تاثیر هنر روی روان انسانها دارد.
فیلم سینمایی «اسلحهها»

در ساعت ۲:۱۷ صبح، هفده کودک به طور همزمان گم میشوند، کودکانی که در یک چیز مشترکند، همه آنها دانشآموزان کلاس سوم «جاستین کندی» هستند. کلاسی که خالی شده و فقط یک دانشآموز خجالتی به نام «الکس» باقی مانده، پسری که مانند والدین بچههای گم شده مضطرب و سردرگم است. این فیلم به جای روایت یک داستان تک خطی قصه را با استفاده از کاراکترهای مختلف نمایش میدهد.
این کاراکترها عبارتاند از: معلم، پدر، پلیس، مدیر مدرسه و کاراکترهایی که هویت ناشناختهای دارند و هر کدام با زاویه دیدی متفاوت به قصه نگاه میکند. وحشت زمانی در این شهر نمایان میشود که ساکنان به جای اتحاد برای پیدا کردن بچهها به سراغ هرج و مرج میروند. والدین، معلمان را متهم میکنند همسایهها به یکدیگر بیاعتماد میشوند و زندگی بیگناهان در جریان یافتن مقصر ویران میشود، اتفاقاتی که فروپاشی را برای جامعه به دنبال دارد. فروپاشی که به خاطر رفتار انسانها در شرایط بحرانی رخ داده است. در پایان «اسلحهها» مخاطب ممکن از خود بپرسد که آیا در یک بحران میتواند به درستی تصمیم بگیرد.


