نگاهی به دکوراسیون هنری و قدیمی علی نصیریان؛ از مبلمانی همرنگ با فرش تا پذیرایی با هندوانه و زولبیا بامیه

علی نصیریان آقا بزرگ سینمای ایران 15 بهمن ماه سال 1313 در میدان شاهپور، کوچه مهدی خان و در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد.او از هنرستان هنرپیشگی تهران فارغ التحصیل شده است. نصیریان سال 1326 به دبیرستان پیرنیا در چهارراه گمرک رفت و در آنجا با جمشید لایق، اسماعیل داورفر و مهدی فتحی همکلاسی شد. او در سال 1329 همزمان با درس دبیرستان، در کلاس‌های تئاتر جامعه باربد در خیابان لاله‌زار ثبت‌نام کرد. جامعه باربد را اسماعیل مهرتاش در سال 1305 راه انداخته بود و در آن موسیقی، تئاتر و ادبیات درس می‌داد.

خانه هنری و دیدنی علی نصیریان ، پیشکسوت سینما و تئاتر ایران، به همراه خاطراتی از زندگی‌اش، می‌تواند هر علاقه‌مندی به دنیای هنر را به وجد بیاورد. داستان از زمانی آغاز می‌شود که این استاد گرانقدر در میدان شاهپور تهران و در قلب روزهای سخت 15 بهمن 1313 به دنیا آمد. از همان دوران کودکی، جادوی نمایش و تعزیه او را مجذوب خود کرد؛ علاقه‌ای که از محبت او به معرکه‌گیری، پرده‌خوانی، نمایش‌های خیمه‌شب‌بازی و تخت‌حوضی برمی‌خواست.

نصیریان جوان دوران تحصیل خود را در دبیرستان پیرنیا تجربه کرد. مدرسه‌ای واقع در چهارراه گمرک که بعدها تبدیل به نقطه اتصال او با افرادی شد که مسیر هنر و تئاتر ایران را متحول کردند. از جمله هم‌کلاسی‌های او می‌توان از جمشید لایق، اسماعیل داورفر و مهدی فتحی یاد کرد. حلقه دوستانی که هر یک به سهم خود نقش مهمی در بالندگی هنر این مرز و بوم داشتند.

ملاقات فراموش‌نشدنی در منزل علی نصیریان

ویدیویی که این روزها بار دیگر در فضای مجازی دست به دست می‌شود، لحظاتی دلنشین و خاطره‌انگیز از حضور شخصیت‌های برجسته‌ای همچون پزشکیان و دخترش در خانه استاد نصیریان را به تصویر می‌کشد. این دیدار که در فضایی گرم و دوستانه برگزار شده بود، با پذیرایی ساده و دوست‌داشتنی از مهمانان با هندوانه و زولبیا و بامیه مزین شد که نشان از سبک زندگی بی‌آلایش این استاد صاحب‌نام دارد.

آوای هنر از دل خاطرات

اما جذاب‌ترین بخش این دیدار، اجرای آواز علی نصیریان، این چهره ماندگار و اصیل سینما، برای حاضرین بود. صدای او نه تنها فضای خانه را گرم کرد، بلکه بار دیگر یادآور ارزش والای فرهنگ و هنر ایرانی شد؛ گویی «آقابزرگ سینما» با صدای خود هنر و تاریخ ایرانی را در گوش‌ جان مهمانانش زمزمه می‌کرد. اتفاقی که باعث شد این شب، برای پزشکیان و همراهانش خاطره‌ای بی‌نظیر و ماندگار باقی بماند.