آواز شاد اکبر عبدی؛ ترانه ترکی که دل همه را برد
در برنامهای پرطرفدار و زنده، اکبر عبدی بار دیگر تواناییهای هنری خود را به رخ کشید و با اجرای ترانهای محبوب به زبان ترکی، همه حضار و تماشاگران را شگفتزده کرد. اجرای اکبر عبدی که با شور و هیجان بینظیری همراه بود، تبدیل به یکی از بهیادماندنیترین لحظات برنامه علی ضیا شد. حضور اکبر عبدی در این برنامه نه تنها برای علاقهمندان به موسیقی محلی جذاب بود، بلکه نشان داد که او هنوز هم توانایی ایجاد حس شادی و انرژی مثبت در مخاطبان را دارد.اجرای اکبر عبدی با ترانه محلی ترکی، با درخواست و اصرار مجری برنامه علی ضیا انجام شد و این انتخاب بسیار موفقیتآمیز بود. اکبر عبدی با صدای دلنشین و گرم خود، فضای سالن را به یک جشن واقعی تبدیل کرد. همه حاضرین در سالن با همخوانی و تشویقهای پیدرپی، شور و نشاط خاصی را تجربه کردند که کمتر پیش آمده بود.یکی از نکات جالب در اجرای اکبر عبدی، احیای ترانههای محلی و حفظ فرهنگهای بومی در قالب موسیقی شاد بود. اکبر عبدی با اجرای این ترانه ترکی، نشان داد که به فرهنگهای مختلف احترام میگذارد و میتواند به بهترین شکل آن را به مخاطب منتقل کند. شور و اشتیاق اکبر عبدی در حین اجرای ترانه، باعث شد تا سالن از انرژی مثبت و شادی لبریز شود.پس از اجرای اکبر عبدی، واکنشهای مثبت بسیاری در فضای مجازی منتشر شد. کاربران و هواداران، اکبر عبدی را به خاطر این اجرای زیبا تحسین کردند و از اینکه چنین لحظاتی را در برنامه علی ضیا تجربه کردهاند، ابراز رضایت کردند. اکبر عبدی با این حرکت هنری، جایگاه خود را به عنوان یکی از هنرمندان محبوب و پرانرژی تثبیت کرد.اکبر عبدی همچنین با این اجرا نشان داد که حتی پس از سالها فعالیت در عرصه هنر، هنوز هم میتواند با صدای خود دل مردم را شاد کند و فضای هر برنامهای را پر از انرژی مثبت نماید. این ویژگی خاص اکبر عبدی باعث شده که همیشه در دل مخاطبان باقی بماند.در نهایت، اجرای اکبر عبدی با ترانه ترکی، به یکی از خاطرهانگیزترین بخشهای برنامه علی ضیا تبدیل شد و بیتردید نام اکبر عبدی برای همیشه در ذهن تماشاگران این برنامه ماندگار خواهد بود. اجرای اکبر عبدی نه تنها شور و هیجان خاصی را به برنامه بخشید، بلکه نشان داد که موسیقی و هنر میتوانند مرزهای زبانی و فرهنگی را پشت سر بگذارند و همه را دور هم جمع کنند.
ترانه "قاداوی من آلیم تز گل" (Qadanı mən alım tez gəl) یک ترانه محلی ترکی است که شاعر آن مشخص نیست. این ترانه در میان مردم تبریز و آذربایجان شرقی بسیار محبوب است و به وفور شنیده میشود، اما به طور خاص نام شاعری که آن را سروده، در دسترس نیست.
بنابراین، با وجود محبوبیت این ترانه در بین مردم، هویت شاعر آن همچنان ناشناخته است.
در برنامه عبدی شو که از شبکه نسیم پخش میشده در قسمتی که علی ضیا مهمانش بود به اصرار مهمان برنامه آواز ترکی سر داد.
متن کامل گـــؤزله رم یـولونو من آخشــــــام چاغی ...
چکمه گل سینه مه سن هیجران داغی ...
قادانی من آلیم گل ! گل !...
باشینـــــا دولانیم تئز گل !...
قادان من الیم ...
باشینـــا دؤنوم ...
قادان الیم ! باشینا من دؤنوم سنین ...!
(هر شب ، چشم به راهت خواهم بود ! بیا ! و داغ جدایی را به سینه ام مگذار ... درد و بلایت به جان من بیفتد ! بیا ! بیا ! من به دور سرت بگردم ! زود بیا ! درد و بلایت به جان من بیفتد ... به دور سرت بگردم ... درد و بلایت به جان من بیفتد و من به دور سرت بگردم ...!)
اؤزونه قــوربانام یــــــــــــــــــار ...!
سؤزونه قوربانام یـــــــــــــــــار ...!
قادانی من آلیم گل ! گل !...
باشینـــــا دولانیم تئز گل !...
قادان من الیم ...
باشینـــا دؤنوم ...
قادان الیم ! باشینا من دؤنوم سنین ...!
(من فدای خودت شوم ای یار ! من فدای کلامت شوم ای یار ! درد و بلایت به جان من بیفتد ! بیا ! بیا ! من به دور سرت بگردم ! زود بیا ! درد و بلایت به جان من بیفتد ... به دور سرت بگردم ... درد و بلایت به جان من بیفتد و من به دور سرت بگردم ...!)
یــاشایا بیلمه رم من سندن آیری ...
گول نئجه یاشاسین چمندن آیری ...
قادانی من آلیم گل ! گل !...
باشینـــــا دولانیم تئز گل !...
قادان من الیم ...
باشینـــا دؤنوم ...
قادان الیم ! باشینا من دؤنوم سنین ...!
(من دور از تو نمی توانم زنگی کنم ! گل چگونه می تواند دور از چمن زنگی کند ؟!!! درد و بلایت به جان من بیفتد ! بیا ! بیا ! من به دور سرت بگردم ! زود بیا ! درد و بلایت به جان من بیفتد ... به دور سرت بگردم ... درد و بلایت به جان من بیفتد و من به دور سرت بگردم ...!)
اؤزونه قــوربانام یــــــــــــــــــار ...!
سؤزونه قوربانام یـــــــــــــــــار ...!
قادانی من آلیم گل ! گل !...
باشینـــــا دولانیم تئز گل !...
قادان من الیم ...
باشینـــا دؤنوم ...
قادان الیم ! باشینا من دؤنوم سنین ...!
(من فدای خودت شوم ای یار ! من فدای کلامت شوم ای یار ! درد و بلایت به جان من بیفتد ! بیا ! بیا ! من به دور سرت بگردم ! زود بیا ! درد و بلایت به جان من بیفتد ... به دور سرت بگردم ... درد و بلایت به جان من بیفتد و من به دور سرت بگردم ...!)