جستجو در سایت

1404/07/13 09:10
محاکمه داعشی‌ها | بمب‌گذاری اتوبوس زائران | قتل دختر

محاکمه داعشی‌های بمب‌گذاری اتوبوس زائران متهم به قتل دختر یک سال و نیمه

محاکمه داعشی‌های بمب‌گذاری اتوبوس زائران متهم به قتل دختر یک سال و نیمه
دو مرد و یک زن منتسب به گروه تروریستی داعش که با بمب‌گذاری در اتوبوس زائران ایرانی باعث شهادت یک کودک شده بودند، در حالی در دادگاه کیفری تهران پای میز محاکمه ایستادند که پیش از این، در دادگاه انقلاب تهران نیز به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده‌اند.

شهریور سال 1402 گزارش آتش‌سوزی در اتوبوس حامل زائران عتبات عالیات که از همدان راهی کرمانشاه بود به نیروهای امدادی اعلام شد.

بلافاصله تیم‌های امدادی و پلیس به منطقه که در ابتدای گردنه اسدآباد بود، رفتند و پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد که در این حادثه یک دختر یک سال و نیمه به نام «دلوین» جان باخته و 10 نفر از مسافران از جمله مادر این نوزاد مصدوم شده‌اند. وقتی مشخص شد علت حادثه بمب‌گذاری و جاسازی مواد منفجره در داخل اتوبوس بوده، سربازان گمنام امام زمان(عج) با تلاش شبانه‌روزی متهمان این حادثه که دو مرد به نام‌های نریمان و کریم و یک زن به نام سمیه بود را شناسایی و دستگیر کردند. در بررسی‌ها مشخص شد نریمان و سمیه زن و شوهر هستند. متهمان با انجام تحقیقات و بازجویی‌های فنی به بمب‌گذاری اعتراف کردند و پرونده برای رسیدگی به شعبه 15 دادگاه انقلاب ارسال شد که قضات هر 3 نفر را به اتهام محاربه به اعدام محکوم کردند.

در ادامه پرونده برای رسیدگی از جنبه مباشرت و معاونت در قتل دختربچه به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و 3 متهم در شعبه 10 پای میز محاکمه ایستادند.

در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای این جلسه پدر کودک جان باخته به جایگاه رفت و گفت: «درخواستم دیه شرعی و اشد مجازات عاملان شهادت دخترم است.»

پس از آن مادر دخترک به قضات گفت: «متهم اصلی پرونده دختری سه ساله دارد که حالا در دادگاه حاضر است. نمی‌دانم چطور توانست جان دخترم را بگیرد. نوزاد شیرخواره‌ام در بغلم شهید شد و حالا درخواست دیه و اشد مجازات متهمان را دارم.»

سپس نریمان متهم اصلی پرونده برای توضیحات به جایگاه رفت و در دفاع از خود گفت: «من به این محکمه راضی نیستم.»

قاضی تکرار کرد: «آیا دفاعی داری؟»

متهم جواب داد: «من حرفم را زدم.»

پس از آن کریم متهم بعدی پرونده به جایگاه رفت و گفت: «از بمب‌گذاری اطلاعی نداشتم. یک ماه بعد از انفجار اتوبوس و دستگیری متوجه شدم. اما شیوه انفجار و نوع مواد تشکیل دهنده بمب با بمب‌هایی که من می‌ساختم متفاوت بود. خود راننده می‌گفت من در ماشین مواد اشتعال‌زا داشتم و بعدها مسافران هم گفتند بعد از انفجار نور و شعله دیدند در حالی که بمب‌هایی که من می‌ساختم نور و شعله نداشت. نکته بعدی زمان بمب‌گذاری بود که بمب‌های ما برای ساعت 10 و نیم تا 11 برنامه‌ریزی شده بود اما ساعت انفجار بمب نریمان ساعت دیگری بود. بنابراین من همان‌طوری که در بازجویی‌ها هم گفتم نقشی در انفجار اتوبوس و شهادت دختربچه ندارم.»

قاضی پرسید: «شما قبول دارید که در این مسیر با هم بیعت کرده بودید؟»

متهم جواب داد: «نه. من بمب‌هایی که ساخته بودم را یکی یکی کار گذاشتم و ساعتش را هم تنظیم کردم اما بعد پشیمان شدم و همه بمب‌ها را جمع کردم.»

قاضی سؤال کرد: «اگر قصد آسیب رساندن نداشتید چرا این همه بمب ساخته بودید به طوریکه در زمان دستگیری‌تان بیش از 10 بمب از شما کشف شد؟»

متهم گفت: «من توانایی ساختن بمب‌های بیشتری هم داشتم و می‌توانستم کارم را انجام دهم اما همان‌طوری که گفتم در یک لحظه پشیمان شدم و همه بمب‌های جاسازی شده را جمع کردم.»

در ادامه همسر نریمان به عنوان متهم بعدی، به جایگاه رفت و گفت: «من نه با همسرم همدست بودم و نه دخالتی در بمب‌گذاری داشتم.»

قاضی سؤال کرد: «اگر در جریان نبودی چطور بیعت همسرت با کریم را فیلمبرداری کرده بودی؟»

سمیه گفت: «من فیلمی نگرفتم. آن شب وقتی نریمان و کریم در خانه بودند، همسرم به من گفت بچه‌ها را بردار و برو. حق نداری وقتی ما در خانه هستیم اینجا باشی و من اصلاً در آن محل نبودم.»

قاضی پرسید: «بستگان نزدیک شما با داعش بیعت کرده بودند و نزدیکی زیادی با گروهک تروریستی داعش داشتید. به طوریکه چند نفر از بستگان‌تان به خاطر اعمال تروریستی و همکاری با داعش محکوم و اعدام شده‌اند. چطور می‌گویی از کار همسرم خبر نداشتم؟»

متهم پاسخ داد: «همسرم از این ماجرا خبر نداشت و من به او نگفته بودم که بستگانم داعشی بودند. من و همسرم با ایمان و تقوا زندگی مشترک را آغاز کردیم و نریمان در اغلب مواقع در حال دعا کردن بود و فکر نمی‌کردم یک روز دست به این کار بزند.»

پس از اظهارات سمیه وکیلش به جایگاه رفت و گفت: «موکلم آذر 1400 با نریمان ازدواج کرد و تا زمان دستگیری دوبار باردار شده و بعد هم درگیر رسیدگی به بچه‌هایش بوده و عملاً نمی‌توانسته با همسر و متهم دیگر پرونده همکاری کرده باشد. موضوع لباس انتحاری هم که برای همسرش دوخته به این خاطر بوده که نریمان به سمیه گفته بود در کار تعمیر موتور است و نیاز به لباسی دارد که جیب‌های زیادی داشته باشد. از آنجا که سمیه هم قدری خیاطی بلد بوده برای همسرش آن جلیقه را می‌دوزد که در نهایت هم به کار نمی‌آید و در زمان دستگیری هم در داخل خانه و بدون استفاده کشف و ضبط شده است. با این حال موکلم در زندان توبه کرده است.»

با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

الهام خلیلی

captcha image: enter the code displayed in the image